سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زندگی زیباست


گناه من شاید این بود که تمام رؤیاهایم را
 
از کوچه‌های زندگی گرفتم
 
و به آغوش مردی سپردم که ماندنی نبود
 
هر چند آغاز راه را دشوار دیدم

اما دل سپردم و رها شدم

در قلبی که تنها زمزمه‌اش نتوانستن بود

دلم به حال دلتنگیهایش سوخت

شکسته‌های دلش را بند زدم

و نگاهش کردم

آری گناه من شاید

دل باختن به آن نگاه بود

و قدم زدن با مردی که

عشق را شایسته‌ی تلاش و خواستن نمی‌دانست

تا اینکه یک روز رفتن را بهانه کرد...



زیاد فرقی نکرده

خودِ خودشه

فقط اونی که داره باهاش قدم می زنه من نیستم ...!!!




وقتـی هیچ چیــز این دنیا جـدی نیســت ،

من چرا انقدر جـدی دارم دست و پـا میزنم ! ؟؟

نوشته شده در سه شنبه 91/1/15ساعت 11:11 عصر توسط آزاده نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin


کد موسیقی برای وبلاگ